محل تبلیغات شما

چرا در باورم هر سال جدید از یلدا آغاز میشود و عید برای خالی نبودن عریضه تظاهر به آغاز سالی جدید و شروعی مجدد و تازه میکند و در باورم خودکار قرمز بی رحم و سرکش بنظر می اید ، و دریغ از ذره ای عاطفه و رحم . اما خودکار سبز در سمت دیگر قرینه ی اوست و هر چه قرمز کم دارد او درعوض بیش از حد نیاز در طبق اخلاصش نهان دارد. آمار قبولی دانشجویانم با قلم سبز اوج میگیرد و به حد نیاز نمره می افزاید تا به مرز عدد12 برساند هر برگه را. حتی گاه به ناچار معیار و اصول را از قوانین یقه میگیرد و تا به خشتک و فاق بارم بندی جِر واجِر میکند و گاه از بارم های یک نمره ای به وی سه میدهد ، و همچون عاشقی بی تدبیر به جنگ احتمالی با بازرس میرود تا اگر ناظر امتحانات از اچهاف و زیاده بخشی در خیرات نمرات به سطوه آید و خونش از این رحمدلی های افراط زده جوشیده و جانش به لبش آید ، خود و مرا به زیر سوالی بی جواب ببرد.  

بازرس یقه های پیراهنش را صاف میکرد و میگفت ؛ استاد از شما بعیده ، حواستون کجاست ، چطور از بارم بندی های 1نمره ای به دانشجو 2نمره داده اید؟ 

_و من ناگه از عالم هپرود به خویشتن خویش باز میگردم و یادم می اید که آنروز واقعه ،این خودکار سبز لعنتی بوده که چنین فتوای عجیبی را صادر نموده بود ، اما خب اکنون و لحظه ی موعود که شده غایب است و من باید پاسخ چنین بخشش عجیبی از کیسه ی خلیفه را بدهم .  

جو درون اتاق بازرس سنگین شده و همگان بی حرکت خشکیده اند و خیره به لبهای خیس من ،چشم انتظار شنیدن پاسخی قانع کننده و محکمه پسند هستند. . . . 

سکوت طولانی میشود و نفسها در سینه حبس. من مقصدی بی اعتنا و خونسرد هستم که تمام نگاهها به او ختم شده اما هرکه از یک زاویه ی دید متفاوت . ظاهرا باید این سکوت را بشکنم ، زیرا طولانی شده و از نفسهایی که حبس گردیده اند ،چهره ها به کبودی تغییر حالت داده اند . شاید بهتر است باز سکوتم را کش بدهم ،بلکه از بی نفسی خفه شوند و من از پاسخ دادن به او رهایی یابم.   

با ملایمتی خاص به دور تا دورم نگاهی میکنم ، این خودکار سبز لعنتی کجاست تا بیاید و پاسخگو شود ، او بود که مرا خام نمود تا بخشش کنم ، اما ظاهرا بخشش زیاده از حد موجب گرفتاری ست. 

در اخر گفتم؛ جثارتن میشه لطف کنید و بهم بگید رنگ خودکاری که ورقه رو تصحیح کرده چه رنگیه؟ قرمزه یا سبز؟ 

بازرس _ بی آنکه نگاهی به ورقه کرده باشد به تلخی گفت؛ سبزه اقااا سبز   

و چشم از خیرگی بر نداشت 

و من با درماندگی گفتم ؛ حتما حواسم نبوده ، و چنین اتفاقی افتاده ، حالا یک نمره که چیز خاصی نیست . مگه نمره ی پایانی برگه پاسخنامه چند شده؟ نکنه سر مرز نمره ی ده یا بلکه 12 شده؟!.

بازرس با حالتی متاسف و پوزخندی مضحکه وار گفت؛ نمره پایانی از 21 نمره این دانشجو شده 21 

 

 

تقویم بی بهار و تقدیر بیقرار

خودکار سبز و قرمز

رمان باغ وارثی قسمت اول

، ,بی ,نمره ,ی ,خودکار ,های ,خودکار سبز ,، و ,و من ,نمره ی ,به او

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طایفه چهاربری آخرین برگ